سلام
سلامی به وسعت غم
سلام به وسعت دلتنگی و غم فراق
وقتی مهمونی بار سفرمی بنده غم تو دلا جا میگیره
جای خالیش و ....
غم دوریش و....
انتظار بازگشتش....
نمیدونم چی بگم ولی بازم داره دور میشه
دوباره همه چیزمیشه مثل روز اول...
اره دوباره محرم و سفر داره تمام میشه
دوباره فراق سینه زنی ها و اشک ریختن واسه آقامون
چی بگم
چکار کنم
چجوری تا محرمی دیگه بیاد و از اقام ابی عبدالله بخونیم صبر کنم !
اون روضه ها که با نام صاحب اصلی عذا شروع می شد و...
به اسم امیر المومنین و....
غم دل حضرت زهرا و ...
غربت حضرت زینب و...
گوشه خرابه و قتلگاه ...
وداع اون خواهرمرهربونو....
چی بگم
تو این2 ماه خیلی ها به حرمت ابی عبدالله گناه نمیکردن
حتی گنهکارا هم در خیمه آقا جمع میشدن ... آه ...
حضور آقا تو دلامون رو یادمون بود
یادمون بود واسه اقایی که واسه من و تو
جونشو داد ...
اون غمو به دل بهترین خواهر عالم وارد کرد،
داره مار رو میبینه و هواسش به ماها هست
یادمون بود از فرصت استفاده کنیمو تند و تند واسه فرج دعا کنیم
یادمون بود دعا کنیم
اره ... گاهی یادمون میرفت ولی بازم اخره هر روضه یکی بود یه گوشه اروم میگفت خدا آقامو زودتو برسون و ما هم تو دلمون ارم ومیگفتیم
اللهم عجل لولیک الفرج
نمیدونم
محرم بعدی هستیم ؟
واسه فرج آقا هم دعا میکنیم یا خودش واسمون رو ضه میخونه... !!!
دعا کنیم خودش بیاد و با صدای اون واسه جدش گریه کنیم ...
اللهم کل لولیک الحجه بن الحسن ....