گوشه چشمی اگر برم کنی پیر نمی شوم
از نگاه تو مولا بخدا سیر نمی شوم
درد من این است که چرا چرا نمی آیی
اگر بیایی دگر از جمعه ها دلگیر نمی شوم
می میرم از دوریت می سوزم از همه درد
با دعای تو منِ منتظر گوشه گیر نمی شوم
به آن موی نازنینت که من بی قرارم
تو گر سوی من بیایی بی نصیر نمی شوم
جمعه ها می گذرد چه ثانیه ها که می رود
گر بیایی دگر من در این لحظه ها اسیر نمی شوم
ای منتظَر گر نگاهی به منتظِر کنی
به مادرت زهرا(س) که راهی کویر نمی شوم