تولدت مبارکدر گلستان قشنگي که تو مي آراييمي شود برگ گلي را بوئيدمي شود خنده ي لب ها را ديدميشود زخم دلي را بوسيدبا محبت ،با مهرعشق را در تن يک حادثه مرحم شد و با او روئيداز تولد تا مرگلحظه ها را خنديدآه...در لحظه ميلاد تو اي رويش پاکمي شود عرش خدا را کاويدراستي چشم تو در وادي سرسبز بهاربه چه سان مي نگرد هستي را؟